English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (6388 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bioerosion U فرسایش زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
biological U زیستی
organic U زیستی
biologically U زیستی
subsistence U زیستی
biological shield U سپر زیستی
biological sciences U علوم زیستی
biological potential U توان زیستی
biological pollution U الودگی زیستی
biological monitoring U فرابینی زیستی
biological magnification U بزرگنمایی زیستی
biological extinction U نابودی زیستی
biological agent U عامل زیستی
biogeography U جغرافیای زیستی
biogenesis U پدیدایی زیستی
biofeedback U پس خوراند زیستی
biofacies U رخساره زیستی
bioerosion U فرسودگی زیستی
biocinosis U مجتمع زیستی
biochemical U زیستی- شیمیایی
biological correlation U همبستگی زیستی
biological extinction U انقراض زیستی
biological system U نظام زیستی
biotic succession U پیاپی زیستی
biological system U سازگان زیستی
biotic element U عنصر زیستی
biotic succession U تواتر زیستی
life sciences U علوم زیستی
biotonus U تونوس زیستی
biotype U سنخ زیستی
life sciences U دانش زیستی
life science U علوم زیستی
existence load U بار زیستی
biological clock U ساعت زیستی
biostimulant U انگیزای زیستی
biostimulant U محرک زیستی
biosystem U نظام زیستی
biosystem U سازگان زیستی
biological treatment U تسویه زیستی
biologism U زیستی نگری
bioluminescence U لومینانس زیستی
biological shield U حفاظ زیستی
biophysical U زیستی- فیزیکی
biorhythm U چرخه زیستی
biosocial U زیستی- اجتماعی
life science U دانش زیستی
biogeochemistry U زمین شیمی زیستی
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
bioclimatology U اقلیم شناسی زیستی
existence load U بار اقلام زیستی
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
biological classification U رده بندی زیستی
bionics U علم فرایندای زیستی
abrasion U فرسایش
depletion U فرسایش
wear U فرسایش
erosion U فرسایش
abrasions U فرسایش
fraying U فرسایش
wears U فرسایش
attrition U فرسایش
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
selective erosion U فرسایش انتخابی
sever erosion U فرسایش نابهنجار
sheet washing U فرسایش سطحی
erosion U فرسایش وسایل
surface erosion U فرسایش سطحی
erosive U فرسایش دهنده
erosion control U جلوگیری از فرسایش
erodibility U قابلیت فرسایش
sheet washing U فرسایش رویی
wind erosion U فرسایش بادی
pot hole U دیگ فرسایش
weathring test U ازمایش فرسایش
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
soil erosion U فرسایش خاک
rill erosion U فرسایش شیاری
natural erosion U فرسایش نابهنجار
internal erosion U فرسایش داخلی
gully erosion U فرسایش خندقی
natural erosion U فرسایش طبیعی
shore erosion U فرسایش ساحلی
scuffed U خراش فرسایش
scuffing U خراش فرسایش
scuffs U خراش فرسایش
weathering U فرسایش در اثرهوا
attrition U فرسایش نیروها
accelerated erosion U فرسایش تشدیدی
beach erosion U فرسایش ساحلی
scuff U خراش فرسایش
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
precession U فرسایش لوله
erodible U قابل فرسایش
concrete erosion U فرسایش بتن
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
attenuation U فرسایش انرژی موج
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
electro erosion process U فرایند فرسایش الکتریکی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
abrasion of surface U فرسایش سطح فرش
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
restraints U نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraint U نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability U قابلیت عدم فرسایش در هوا
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
soliflucation U فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus U ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color U عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate U صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetties U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil U زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com